بغداد آباد
نویسه گردانی:
BḠDʼD ʼABAD
بغداد آباد. [ ب َدِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بغداد معمور. مقابل بغداد خراب و بغداد خالی و بغداد کهنه . کنایه از شکم سیر است . (از فرهنگ نظام ). و رجوع به بغداد معمور شود. || کنایه از ساغر پر. (از فرهنگ نظام ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بغدادآباد. [ ب َ ] (اِخ ) قصبه ای از دهستان حومه ٔ بخش مهریز شهرستان یزد. سکنه 5101 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی آن زراع...