اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بک

نویسه گردانی: BK
بک . [ ب ُ ] (اِ) رخساره و روی را گویند. (برهان ). رخساره و رو. (ناظم الاطباء). رخسار. (رشیدی ). رخساره . (از جهانگیری ). رخسار و چهره . (آنندراج ) (انجمن آرا). گونه . چهره . (در گناباد خراسان ) (از محمد پروین گنابادی ) :
تا زبعزت زنیم پر از باد کن پچت
گرنه تپانچه باز خوری تو ز ما به بک .

پور بهای جامی (از جهانگیری ) (آنندراج ).


|| نوعی از کوزه باشد که دهن تنگ و گردن کوتاهی دارد، شکم آن پهن و گرد میباشد و آنرا تنگ هم گویند. (برهان )(از رشیدی ) (از جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). تنگ که نوعی از کوزه ٔ دهن تنگ بود که گردنش کوتاه و شکمش پهن و گرد است . (ناظم الاطباء). || یک سوی از قاب بازی . (از برهان ) (یادداشت مؤلف ). || بی هنری و بی عقلی . (از برهان ). ناهنرمندی . (ناظم الاطباء). ناهنری . (شرفنامه ٔ منیری ). || رعنایی . (شرفنامه ٔ منیری ). || جهل ونادانی . || یکنوع غلیان سفالینی که غلیان بک نیز گویند. (ناظم الاطباء). غلیانی سفالین از جنس کوزه در قرای فارس متداول است آنرا نیز غلیان بک گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). || یک نوع بازی در میان کودکان ، آنکه به پشت خوابد و پاها را بلند کند، جیک ، و آنکه دست و پاها را برزمین گذاشته سرین را بالا نماید بک نامند. (ناظم الاطباء). || از بازیهای پچول ، نام یکی جیک و شکل دیگر را بک خوانند. (از انجمن آرا) (آنندراج ). جانب برآمده ٔ قاب یا کعب یا استخوان پژول . مقابل جیک که جانب فرورفته ٔ آن است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
اسحاق بک . [ اِ ب َ ] (اِخ ) یکی از غازیان دور سلطان مرادخان ثانی . وی مدت مدیدی بجنگ با صربها مأمور بود و اکثر خاک صربستان را تسخیر کرد و ...
الیاس بک . [ اِل ْ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) از بندگان سلطان محمد چلبی بود. پس از مدتی این پادشاه را ترک کرد ونزد برادر وی سلیمان شهزاده رفت و سپس...
الیاس بک . [ اِل ْ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) (میرآخور...) از رجال دربار ابوالفتح سلطان محمدخان و سلطان بایزید عثمانی بود. وی بسال 917 هَ . ق . درگذشت...
تحسین بک . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) (حاج حسن ...) از مردم قبرس بود. وی بسال 1239 هَ . ق . به مکه رفت و به در سعادت رفت و در آنجا به تدریس پرداخ...
تحسین بک . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) از شعرای متأخر عثمانی و چند گاهی منشی صدراعظم بود و بسال 1223 هَ . ق . کشته شد. و به ترکی شعر میگفت . (از قاموس...
به ضم ب. آتش گرفتن. شعله ور شدن به گویش کازرونی(ع.ش)
نجاتی بک . [ ن ِ ب َ ] (اِخ ) شاعر غنائی ترک و صاحب دیوان است . وی به سال 1509 م . درگذشت . (از اعلام المنجد).
خواجه بک . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. آب آن از قنات و محصول آن زیره و ش...
خواجه بک . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سنگان بخش رشتخوار شهرستان تربت حیدریه . این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و ه...
جیک و بک . [ ک ُ ب ُ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دو روی قاب در بازی قاب .- جیک و بکشان یکی بودن ؛ تعبیر مثلی است ، یعنی به اسرار و رازهای ی...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.