بک ء
نویسه گردانی:
BK ʼ
بک ء. [ ب َ ک ْءْ] (ع اِ) گیاهی است مانند جرجیر (نخود). (از اقرب الموارد). و رجوع به بکا و بکاء شود. و فی الحدیث : نحن معاشر الانبیاء فینا بکاء؛ ای : قلة الکلام الا فیما یحتاج الیه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء ذیل بکاء).
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
جیک و بک . [ ک ُ ب ُ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دو روی قاب در بازی قاب .- جیک و بکشان یکی بودن ؛ تعبیر مثلی است ، یعنی به اسرار و رازهای ی...
ادائی بک . [ اَ ب َ ] (اِخ ) از شعرای دوره ٔ سلطان سلیمان خان قانونی است و مولد او اماسیه . وی بخدمت شاهزاده مصطفی که در آماسیه اقامت داشت...
ادریس بک . [ اِ ب َ ] (اِخ ) راغب بن اسماعیل پاشا. راغب ناظر وزارت داخله و رئیس مجلس نظار و یکی از وجهای ملت مصر و افاضل آن مملکت بود. مولد...
اسحاق بک . [ اِ ب َ ] (اِخ ) نام رئیس ترکمانان که در اواخر دولت سلجوقیه در خطه ٔ آیدین اقامت داشتند. کاتالونیها که در سال 707 هَ .ق . بنام ...
اسحاق بک .[ اِ ب َ ] (اِخ ) یکی از بیک های قرمان . وی در 895 هَ.ق . جانشین پدر متوفای خود ابراهیم بک شد ولی برادران او بسلطان محمدخان ثانی ...
اسحاق بک . [ اِ ب َ ] (اِخ ) یکی از غازیان دور سلطان مرادخان ثانی . وی مدت مدیدی بجنگ با صربها مأمور بود و اکثر خاک صربستان را تسخیر کرد و ...
الیاس بک . [ اِل ْ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) از بندگان سلطان محمد چلبی بود. پس از مدتی این پادشاه را ترک کرد ونزد برادر وی سلیمان شهزاده رفت و سپس...
الیاس بک . [ اِل ْ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) (میرآخور...) از رجال دربار ابوالفتح سلطان محمدخان و سلطان بایزید عثمانی بود. وی بسال 917 هَ . ق . درگذشت...
تحسین بک . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) (حاج حسن ...) از مردم قبرس بود. وی بسال 1239 هَ . ق . به مکه رفت و به در سعادت رفت و در آنجا به تدریس پرداخ...
تحسین بک . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) از شعرای متأخر عثمانی و چند گاهی منشی صدراعظم بود و بسال 1223 هَ . ق . کشته شد. و به ترکی شعر میگفت . (از قاموس...