گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بکر نویسه گردانی: BKR بکر. [ ب َ ک َ ] (ع اِ) ۞ بامداد. پگاه ؛ یقال : سر علی فرسک بکراً کما تقول سحرا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بامداد. (غیاث ). || ج ِ بَکَرَة و بَکْرَة. || چرخهای آبکش . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به بکرة شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی ابراهیم بن ابی بکر دنانی ابراهیم بن ابی بکر دنانی . [ اِ م ِ ن ِ اَ بی ب َ رِ دَن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم دنانی شود. ابراهیم بن ابی بکر اصفهانی ابراهیم بن ابی بکر اصفهانی . [ اِ م ِ ن ِ اَ بی ب َ رِ اِ ف َ ] (اِخ ) از شاگردان امام فخر رازی . آنگاه که امام در هرات بیمار شد و مرگ خویش ... ابو بکر محمد بن داوود بن علی بن خلف اصفهانی در افسانه های عرب آمده است که چون مردی از بنی زهره 1 عاشق میشد، راز خود را پنهان میکرد و درد عشق را آن قدر در دل نگاه میداشت که او را از پای در می... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود