اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بلافصل

نویسه گردانی: BLAFṢL
بلافصل . [ ب ِ ف َ ] (ص مرکب ) (از: ب + لا(نفی ) + فصل ) بی فاصله . بلافاصله . (فرهنگ فارسی معین ). متصل . غیرمنقطع. پیوسته .
- اعقاب بلافصل ؛ فرزندان مستقیم .
- خلیفه ٔ بلافصل ؛ خلیفه و جانشین بدون واسطه .
- فرزند بلافصل شخص ؛ فرزند مستقیم وی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: کازاژ (پارتی: کذاژ każāž) ***فانکو آدینات 09163657861
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.