اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بلبل گشتن

نویسه گردانی: BLBL GŠTN
بلبل گشتن . [ ب ُ ب ُ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) بلبل شدن . عاشق شدن . (از آنندراج ) :
در فکر که غنچه گشته ای باز
گل گرد که بلبل تو گردم .

خان خالص (از آنندراج ).


و رجوع به بلبل شدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.