بلعجب بازی
نویسه گردانی:
BLʽJB BAZY
بلعجب بازی . [ ب ُع َ ج َ ] (حامص مرکب ) شعبده بازی . مشعبدی . بلعجبی . حقه بازی : از بلعجب بازی فلک جافی ای بسا امیدها که وافی نشد. (جهانگشای جوینی ). او از حال مرد بی خبر و از بلعجب بازی گردون غافل . (جهانگشای جوینی ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.