گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بلغاق کردن نویسه گردانی: BLḠAQ KRDN بلغاق کردن . [ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آشوب کردن . فتنه برپا کردن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بلغاق شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود