بلم
نویسه گردانی:
BLM
بلم . [ ب َ ل َ ] (اِ) قسمی کرجی بی دیواره که از تیرهای بهم پیوسته کنند در خلیج فارس . نامی است که در جنوب به قایق دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). قایق . قُفّه . طَرّادة. زورق . کرجی . لتکا.
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بلم . [ ب َ] (ع مص ) گشن خواه شدن ناقه . (از منتهی الارب ). میل کردن ناقه به فحل . (از ذیل اقرب الموارد از قاموس ).
بلم . [ ب َ ] (اِ) گیاهی است شبیه به مَرغ . (یادداشت مرحوم دهخدا).
بلم . [ ب َ ل َ ] (ع اِ) سخت آرزومندی ناقه به فحل و آماسیدگی شرم او از بسیاری آرزو. (از منتهی الارب ). || ماهیان ریزه . (منتهی الارب ) (...
بَلَم گونهای از قایق باریک و کوچک هستند که معمولاً با نیروی انسان پیش میروند ولی گاه موتور برقی یا بنزینی هم به آنها وصل میشود. در زبانهای غربی ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بلم جرک . [ ب َ ل َ ج َ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش مینودشت ، شهرستان گرگان . سکنه ٔ آن 430 تن . آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات و ابریشم است ....