بلند
نویسه گردانی:
BLND
بلند. [ ب َ ل َ ] (ع اِ) اصل و ریشه ٔ حنا. (از تاج العروس ). بیحنخ . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
بطاق بلند گذاشتن . [ ب ِ ق ِ ب ُ ل َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) فراموش کردن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 266) : گذاشت کار شکست بنای عهد تراقضا ب...
بلند و کوتاه کردن . [ ب ُ ل َ دُ کو ک َ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح عامیانه ، مواظبت و مراقبت و پرستاری و دلسوزی کردن . (فرهنگ لغات عامیانه ) (...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بر طاق بلند گذاشتن . [ ب َ ق ِ ب ُ ل َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بر طاق بلند نهادن . به مرتبه ٔ اعلا رسانیدن و چیزی را کمال نمایش دادن . || چیزی ...
جزبلاله ٔ طفل بلند شدن . [ ج ِ ب َ ل َ / ل ِ ی ِ طِ ب ُ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، ناگاهان فریاد طفل برآمدن هنگام زخمی سخت مولم ...