اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بلوط

نویسه گردانی: BLWṬ
بلوط. [ ب َل ْ لو ] (ع اِ) دندانه ٔ کلید. (منتهی الارب ). || گویند انقطع بلوطی ؛ یعنی منقطع شد حرکت من یا شکسته شد دل من یا پشت من . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد از قاموس ). || درخت بلوط. واحد آن بلوطة. رجوع به بَلوط شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
بلوط چوب پنبه . [ ب َ طِپَم ْ ب َ / ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بلوط پیوسته سبزی که در اقلیم مدیترانه ای میروید. قسمت خارجی نرم پوست آن بن...
بلوط چوب‌پنبه‌ای (نام علمی: Quercus suber) نام یک گونه از سرده بلوط است. ارتفاع آن می‌تواند تا ۲۰ متر برسد، پوست تنه و شاخه‌های آن با لایه‌ای از چوب‌پ...
بلوط چوب‌پنبه‌ای (نام علمی: Quercus suber) نام یک گونه از سرده بلوط است. ارتفاع آن می‌تواند تا ۲۰ متر برسد، پوست تنه و شاخه‌های آن با لایه‌ای از چوب‌پ...
راشک بلوط جهانه . [ ک ِ ب َ ج َ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در 42هزارگزی خاوری فهلیان ...
بلوت . [ ] (اِ) به ترکی اسفنج است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به اسفنج شود.
بلوت . [ ] (اِخ ) شهریست [ به هندوستان ] بر جانب راه نهاده بر سر کوهی و آبی اندرمیان آن و شهر جلوت همی گذرد و اندر وی بتخانه هاست واز ا...
شاه بلوت . [ ب َ ] (اِ مرکب ) رجوع به شاه بلوط شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.