بن
نویسه گردانی:
BN
بن . [ ب ِن ن ] (ع اِ) پیه . فربهی ، یقال :بن علی بن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || جای بدبو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۵۳۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۶ ثانیه
روستای بن چنار(بنچنار)از بخش گرکان، شهرستان آشتیان، استان مرکزی میباشد که در میان شهرستانهای آشتیان، تفرش و منطقه فراهان قرار دارد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
میوه بُن به معنی درختِ میوه.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
گرده بن . [ گ ِ دَ ب ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 40هزارگزی باختر مهاباد و 18هزارگزی خاور شوسه ٔ خانه...
ماضی بن . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان ژاوه است که در بخش زراب شهرستان سنندج واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)...
قلعه بن . [ ق َ ع َ ب ُ ] (اِخ ) یکی از محلات آمل . رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ص 153 شود.
حصار بن . [ ح ِ رِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حبله رود بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. واقع در 450هزارگزی طریق سیمین دشت و چهل هزارگزی از ط...
تیله بن . [ ل ِ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان نرم آب است که در بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا...