بن
نویسه گردانی:
BN
بن . [ ب َن ن ] (ع مص ) مقیم شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۵۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
شاهرخ بن سلطان . [ رُ خ ِ ن ِ س ُ ] (اِخ ) فرخ بن شیخشاه بن فرخ یسار. از خاندان قدیم شروانشاهیان در گیلان که مدعی بودند نسبشان به نوشیروان...
رستم بن شهریار. [ رُ ت َ م ِ ن ِ ش َرْ] (اِخ ) ابن شروین بن رستم بن سرخاب بن قارن بن شهریاربن شروین بن سرخاب بن مهرمردان بن سهراب بن باوان ...
رستم بن مرزبان . [ رُ ت َ م ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) نام یکی از سرداران دیلمیان ، خال مجدالدوله ابوطالب رستم بن فخرالدوله که مجدالدوله اسفهبدی ِ ...
رستم بن مرزبان . [ رُ ت َ م ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) مکنی به ابوشجاع . یکی از منجمان گوید: شرح ثمره ٔ بطلمیوس را از او گرفتم بسال 484 هَ . ق . و شر...
واصل بن الاحدب . [ ص ِ ل ِ نِل ْ اَ دَ ] (اِخ ) از محدثان است . سفیان ثوری از وی روایت کرده است . (عقدالفرید ج 2 ص 98).
مغلطای بن قلیج . [ م ُ ل َ ی ِ ن ِق ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ، ملقب به علاءالدین (686-762 هَ . ق .). مورخ و از حافظان حدیث و عالم به انساب ب...
کالوب بن یوفنا. [ ] (اِخ ) ۞ نام پیغمبری است . (مهذب الاسماء). جانشین یوشع از سبط شمعون : و چون عمر یوشع به صد و بیست و هشت سال رسید بم...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.