بنا. [ ب َن ْ نا ] (از ع ، ص ) معمار و بسیار بناکننده . (غیاث اللغات )
: معمار دین آثار او دین زنده از کردار او
گنجی است آن دیوار او از خضر بنّا داشته .
خاقانی .
بل خشت زرین زان بنان شد درخوی خجلت نهان
چون خشت گل در آبدان از دست بنّا ریخته .
خاقانی .