گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بن بسته نویسه گردانی: BN BSTH بن بسته . [ بُم ْب َ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ، ص مرکب ) بن بست : غار بن بسته بود کس نه پدیدعنکبوتان بسی مگس نه پدید. نظامی (هفت پیکر ص 352).دل مرا ز خم زلف او رهائی نیست به در کوچه ٔ بن بسته هیچکس نزده ست . صائب (از آنندراج ).و رجوع به بن بست شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود