اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بندبربند افکندن

نویسه گردانی: BNDBRBND ʼFKNDN
بندبربند افکندن . [ ب َ ب َ ب َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخت در زنجیر وریسمان کشیدن تا رهایی او ناممکن گردد :
چو بر دل مرد را از دیو گمره
همی بینی فکنده بندبربند.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.