اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بندر

نویسه گردانی: BNDR
بندر. [ ب َ دَ ] (اِخ ) نام شهری است در غرجه . (فرهنگ اسدی ) :
بسی خسرو نامور پیش از او
شدستند زی بندر و ساربان .

دیباجی (از فرهنگ اسدی چ اقبال ص 161).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
بندر طاحونه . [ ب َ دَ رِ ن ِ ] (اِخ ) بندری از دهستان چارکی بخش لنگه است که در شهرستان لار واقع است . و 486 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیا...
بندر کاسپیَن به عنوان بزرگترین زیرساخت بندری ایران در دریای کاسپین با رویکرد صادراتی و با هدف توسعه روابط اقتصادی با کشورهای حاشیه دریای کاسپین و راه ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بندر ماه شهر. [ ب َ دَ رِ ش َ ] (اِخ ) نام دیگر بندر معشور است . به بندر معشور رجوع شود.
بندر معزآباد. [ ب َ دَ رِ م ُ ع ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج...
بندر کافرغان . [ ب َ دَ رِ ف َ ] (اِخ ) بندری از دهستان مرزوقی بخش لنگه است که در شهرستان لار واقع است . و 252 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرا...
بندر بندمعلم . [ ب َ دَ رِ ب َ م ُ ع َل ْ ل ِ ] (اِخ ) بندری از دهستان حومه ٔ بخش لنگه است که در شهرستان لار واقع است . و 613 تن سکنه دارد. (ا...
بندر سفیدگنبد. [ ب َ دَ رِ س َ / س ِ گ ُ ب َ ] (اِخ ) یکی از بندرهای دریاچه ٔ ارومیه است که پیشتر بندر آق گنبد نامیده میشد. (فرهنگستان ). رجوع ...
بندر گلمانخانه . [ ب َ دَ رِ گ ُ ن ِ ] (اِخ ) نام محل و بندری است در کنار دریاچه ٔ ارومیه . و رجوع به گلمانخانه شود.
سیراف (صورت قدیمتر: سیراب) در بعضی نوشته‌ها صیراف نیز نوشته شده‌است. شهری باستانی واقع در بخش مرکزی شهرستان کنگان در استان بوشهر یکی از آثار تاریخی و ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.