گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بند ساختن نویسه گردانی: BND SAḴTN بند ساختن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) گرفتار کردن . پای بند ساختن : بر آن دل شد که لعبی چند سازدبگیرد شاه نو را بند سازد.نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود