اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بندگان

نویسه گردانی: BNDGAN
بندگان . [ ب َ دَ / دِ ] (اِ) جمع بنده :
خدای را نستودم که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش بسود.

رودکی .


بندگان گناه کنند و خداوندان درگذرند. (تاریخ بیهقی ). وبدست بندگان جز سعی و جهدی به اخلاص نباشد. (کلیله ودمنه ).
بندگان را که از قدر حذر است
آن نه زیشان که آن هم از قدر است .

سنایی .


رجوع به بنده شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کهریزک بندگان . [ ک َ زَ ب َ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهنام سوخته است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 448 تن سکنه دارد. (از فر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.