گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بنگاله نویسه گردانی: BNGALH بنگاله . [ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) بنگال :شکرشکن شوند همه طوطیان هندزین قند پارسی که به بنگاله میرود. حافظ.دم آبی که جهان قسمت من کرد سلیم گه به بنگاله برد گاه به بغداد مرا. سلیم (از آنندراج ).رجوع به ماده ٔ قبل شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود