بود کردن . [ ک َدَ ] (مص مرکب ) سوخت را بود کردن ؛ مالیات معدوم قریه ای را به قراء دیگر بخشیدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
راست بود. (اِ مرکب ) وجود حقیقی که ذات باری تعالی باشد و در آن شبهه نیست . (انجمن آرا) (آنندراج ). ذات باری تعالی و واجب الوجود. (ناظم الاطب...
زاد و بود. [ دُ ] (ترکیب عطفی ، مص مرکب ) کنایه از هست و نیست و تمام سرمایه و اسباب و سامان باشد. (برهان قاطع). کنایه از هست و بود و تمام ...
باد و بود. [ دُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) روزگار و زمانه . حکیم سنایی فرماید : هرکه چون عیسی از شره بجهداز غم باد و بود خود برهد. سنائی (از شرح ...
هست و بود. [ هََ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حاصل . محصول . حاصل امساله نسبت به محصول سالهای پیشین . (ناظم الاطباء). || جمعبندی . (ناظم ...
خرج هست و بود. [ خ َ ج ِ هََ ت ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) موافق و برابر آمدن . (آنندراج ) : پلاس او بگز کهکشان بپیمودیم برای خرقه ٔ ما خرج هست...
هست و بود کردن . [ هََ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اکتفا بر چیزی موجود کردن ، مثلاً کرباسی به خیاط دهند تا جامه قطع کند، اوگوید: کرباس کم است . گو...
غزلی با مطلع «چه لطف بود که ناگاه رشحهٔ قلمت»، غزل شمارهٔ ۹۳ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است. فهرست ۱ مفهوم و درونمایه ۲ وزن ۳ در...
استل ستون یا لوح یاد بود به عربی لوحة یا لوحة تذکاریة (به انگلیسی: stele).
قس عربی
لوحة أو لوحة تذکاریة (بالإنجلیزیة: stele) وبالمصریة القدیمة "...