گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بو داشتن نویسه گردانی: BW DʼŠTN بو داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دارای بوبودن . || نشانه و اثر داشتن : او ز یکرنگی عیسی بو نداشت وز مزاج خم عیسی خو نداشت .مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود