بور
نویسه گردانی:
BWR
بور. (ع ص ) تباه و هلاک شده ٔ بی خیر. تثنیه و جمع و مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). مردم تباه کار که در او هیچ خیر نبود. (مهذب الاسماء). یقال : رجل بور و امراءة بور و قوم بور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و کانوا قوماً بوراً؛ ای هالکین . || زمین خراب و نامزروع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تمیشه بور. [ت َ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) از تمیشه = نام ناحیه و بور= خار. و این اصل کلمه ٔ تمشک است و تمیشه بور، نامی است که در طوالش به تم...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کارس تنس نی بور. [ ت ِ ] (اِخ ) ۞ یکی از شرق شناسان که سوادی از کتیبه های تخت جمشید برداشت و در 1765 م . معلوم کرد که خطوط کتیبه ها از سه ...