اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بوستان پیرا

نویسه گردانی: BWSTAN PYRʼ
بوستان پیرا. (نف مرکب ) بوستان پیرای . باغبان . (آنندراج ). بستان پیرا. بوستان بان . (فرهنگ فارسی معین ) :
اگر از دورباش بوستان پیرا نیندیشد
سر از یک طوق با قمری کند سرو روان بیرون .

صائب .


بسعی بوستان پیرا چه حاجت باغ مینو را.

یغما (از ضیاءاللغة).


رجوع به بستان پیرا و بستان پیرای شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.