اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بوسه ستان

نویسه گردانی: BWSH STAN
بوسه ستان . [ س َ / س ِ س ِ ] (نف مرکب ) بوسه ستاننده . بوسه گیرنده . ستاننده ٔ بوس :
چو وقت باده بود باده گیر و باده گسار
چو وقت بوسه بود بوسه بخش و بوسه ستان .

فرخی (دیوان ص 275).


این پرده گر نه صخره ٔ کعبه است پس چرا
لبهای عرشیان همه بوسه ستان اوست .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.