بوی دار
نویسه گردانی:
BWY DʼR
بوی دار. (نف مرکب ) دارنده ٔ بوی . (آنندراج ). با بو و دارای رایحه . (ناظم الاطباء). دارای بو. دارای رایحه . بابوی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ مرکب ) سگ شکاری که ببوی ، جانور را پیدا کند. (آنندراج ). بوی پرست وسگ شکاری . (ناظم الاطباء). و رجوع به بوی پرست شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.