گفتگو درباره واژه گزارش تخلف به نویسه گردانی: BH به . [ ب ُ ] (اِ) بوم و جغد. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۹ ثانیه واژه معنی خیمه به صحرا زدن خیمه به صحرا زدن . [ خ َ / خ ِ م َ/ م ِ ب ِ ص َ زَ دَ ] (مص مرکب ) خیمه به صحرا بردن . خون به جوش آمدن خون به جوش آمدن . [ ب ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) جوشیدن خون . خون جوش زدن . کنایه از سخت غضبناک شدن . خس به دهن گرفتن خس به دهن گرفتن . [ خ َ ب ِ دَ هََ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خس به دندان گرفتن . رجوع به خس بدندان گرفتن شود. خشت به قالب زدن خشت به قالب زدن . [ خ ِ ب ِ ل ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) خشت زدن . پاره ٔ گل در قالب خشت گذاردن و خشت ساختن . (یادداشت بخطمؤلف ). || لاف زدن... دلایل قریب به یقین دلایلی که با وجود عجیب و غریب بودنشان نمی توان آنها را رد کرد... به طور کاملا اتفاقی همتای پارسی این عبارت عربی، این است: پشپاچیک paŝpācik (سغدی) ***فانکو آدینات 09163657861 قضا کردن به تن خویش شخصا قضاوت کردن. و بباید دانست که قضا پادشاه را می باید کردن به تن خویش. (سیاستنامه، فصل ششم) آب به زیر پوست رفتن آب به زیر پوست رفتن یا آب به پوست افتادن = وضع مالی خوب پیدا کردن. معادل آبی بهجوئی شدن که در امثال و حکم مرحوم دهخدا (جلد اول) آمده است؛ با این توضی... قائل به تعدد آلهه قائل به تعدد آلهه . [ ءِ ل ِ ب ِ ت َ ع َدْ دُ دِ ل ِ هََ ] (ص مرکب ) ۞ مشرک . بت پرست . کار به راحت رسیدن کار به راحت رسیدن . [ ب ِ ح َ رَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از سرانجام یافتن . (آنندراج ) : چو کار زراچه به راحت رسیدبه راحت رسد کار خزرانیان .نظ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ صفحه ۳۳ از ۴۷ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود