گفتگو درباره واژه گزارش تخلف به نویسه گردانی: BH به . [ ب َ ه ه ](ع مص ) ۞ خداوند مرتبه و جاه شدن ، نزدیک سلطان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۵۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه واژه معنی سر به هوا کنایه از ناهشیاری و بازیگوشی سر به مهر سربه مهر /sarbemohr/ (صفت) ۱. سربسته و مهرشده. ۲. ویژگی پاکت یا کیسه که سر آن را بسته و لاکومهر کرده باشند. ۳. [مجاز] دستنخورده و نهفته. فرهنگ فارس... زا به راه [صفت، فارسی] سرگردان، آواره، درمانده. (احتمال دارد ریشۀ این اصطلاح وضعیتی باشد که زنی در راه فرزندش را به دنیا آورَد، چون در چنین وضعیتی همسر و خودش ب... بازگشت به در نامه های اداری به منظور مشخص نمودن اینکه نامه تهیه شده، پاسخ به نامه یا مذاکره مشخص است، مورد استفاده قرار می گیرد. به افتاده به افتاده . [ ب ِه ْ اُ دَ /دِ ] (اِمص مرکب ) کنایه از بهبود باشد و بهبود بمعنی خیریت . (برهان ). بهبود بیمار است یعنی خیریت و به بودن . (آنندر... به افشرده به افشرده . [ ب ِه ْ اَ ش ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) به افشرج . افشره ٔ بهی . رب السفرجل . (ابن البیطار از یادداشت بخط مؤلف ). به اوفتاد به اوفتاد. [ ب ِه ْ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) به افتاد. تندرستی . صحت . || بهبود. رفاه حال . (فرهنگ فارسی معین ) : ملامتی که کنندم از آن... به اردشیر به اردشیر. [ ب ِه ْ اَ دِ ] (اِخ ) شهری است در کرمان که بنای آنرا به اردشیر پاپکان نسبت دهند. (فرهنگ فارسی معین ) : و به اردشیر که دارالمل... به روزگار به روزگار. [ ب ِه ْ زْ / زِ ] (ص مرکب ) نیک بخت . سعادتمند. خوشحال . شاد : نخست آفرین کرد بر کردارکز اویست فیروز و به روزگار. فردوسی .همی پرورانی... به ژاپنی به ژاپنی . [ ب ِ هَِ پ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ نام گلی است . بوته ٔ خاردار آسیایی از تیره ٔ گل سرخیان ۞ که در آغاز بهار گلهای سفید ت... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۴۶ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود