گفتگو درباره واژه گزارش تخلف به آفرید نویسه گردانی: BH ʼAFRYD به آفرید. [ ب ِه ْ ف َ ] (اِخ ) به آفرین . نام خواهر اسفندیار. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). نام خواهر اسفندیار، دختر گشتاسب : چو پردخته شد از بزرگان سرای برفتند به آفرید و همای . فردوسی .ابا خواهر خویش به آفریدبخون مژه هر دو رخ ناپدید.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی به آفرید به آفرید. [ ب ه ْف َ ] (ن مف مرکب ) نیکوآفریده . (فرهنگ فارسی معین ). به آفرید به آفرید. [ ب ِه ْ ف َ ] (اِخ ) ابن ماه فروردین . ایرانی ، خراسانی (قرن اول و دوم هجری ). وی در زمان ابومسلم خراسانی آیینی جدید آورد و مبنای... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود