اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بها کردن

نویسه گردانی: BHA KRDN
بها کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قیمت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). اثمان . استیام . تساوم . مساومه . (یادداشت بخط مؤلف ) :
متاع نیکوی برکار میدید
بها میکرد چون بازار میدید.

نظامی .


برخیز تا طریق تکلف رها کنیم
دکان معرفت بدو جو پربها کنیم .

سعدی .


بوسه ای زآن دهن تنگ بده یا بفروش
کاین متاعی است که بخشند و بها نیز کنند.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.