اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بهانه افتادن

نویسه گردانی: BHANH ʼFTADN
بهانه افتادن . [ ب َ ن َ / ن ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) دست آویز شدن . (فرهنگ فارسی معین ). عذر بیجا و ناپسند آوردن :
یاد آوارگی همی خواهد
رفتن حج بهانه افتاده ست .

امیرخسرو دهلوی (از آنندراج ).


رجوع به بهانه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.