گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بهانه افکندن نویسه گردانی: BHANH ʼFKNDN بهانه افکندن . [ ب َ ن َ / ن ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عذر بیجا و ناپسند آوردن : دل از سودای شیرین در غم افکندبهانه بر فراق مریم افکند.میرحسن (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود