بهانه طلب
نویسه گردانی:
BHANH ṬLB
بهانه طلب . [ ب َ ن َ / ن ِ طَ ل َ ] (نف مرکب ) بهانه جو. (ناظم الاطباء). بهانه طلبنده . آنکه از پی دست آویز گردد. بهانه جو. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بهانه جو شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.