اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بهانه گرفتن

نویسه گردانی: BHANH GRFTN
بهانه گرفتن . [ ب َ ن َ / ن ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) بهانه گیری . پی موضوع مجعول گردیدن . ایراد گرفتن :
صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا
صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه .

سعدی .


نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر.

حافظ.


و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.