بهشت رو. [ ب ِ هَِ ] (ص مرکب ) بهشت روی . در صفات خوبان ساده روی استعمال کنند. (آنندراج ). آسمانی روی . (ناظم الاطباء). زیباروی . که رویش در زیبائی چون بهشت باشد
: مرا بعشق ملامت مکن که عشق مرا
ز روی خوب تو گشت ای بهشت رو، آئین .
فرخی .
بهشت روی من آن لعبت پری رخسار
که در بهشت نباشد به لطف او حوری .
سعدی .
و رجوع به بهشتی رو و بهشت سیما شود.