اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بهم آوردن

نویسه گردانی: BHM ʼAWRDN
بهم آوردن . [ ب ِ هََ وَ دَ ] (مص مرکب ) گردکردن . جمع آوردن . فراهم آوردن . پیوستن :
چون سواران سپه را بهم آورده بود
بیست فرسنگ زمین پیش تو لشکرگاه .

منوچهری .


آیدفرقش بسلام قدم
حلقه صفت پای و سر آرد بهم .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.