اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بهم انداختن

نویسه گردانی: BHM ʼNDʼḴTN
بهم انداختن . [ ب ِ هََ اَ ت َ ] (مص مرکب ) جور کردن : خدا نجار نیست اما در و تخته را خوب بهم میاندازد. (یادداشت بخط مؤلف ). || به ستیزه واداشتن . رجوع به همین ترکیب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.