گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بهم شدن نویسه گردانی: BHM ŠDN بهم شدن . [ ب ِ هََ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برابر شدن . مساوی شدن : بهم شود بزبان برْت لفظ با معنی اگرْت جان سخنگوی با خرد بهم است . ناصرخسرو.- بهم بر شدن ؛ مخلوط شدن و آمیخته شدن . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی بهم در شدن بهم در شدن . [ ب ِ هََ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مخلوط شدن و آمیخته شدن و بر هم زده شدن . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ) (زوزنی ). انسکاک . اشمئزاز. ... بهم اندر شدن بهم اندر شدن . [ ب ِ هََ اَ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در یکدیگر فرورفتن : چندان بزند نیزه که نیزه بخروشدبندش بهم اندر شود از بس که بکوشد.منوچه... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود