بهی . [ ب ِ ] (اِ مرکب ) کیش یزدان پرستان که آنرا دین بهی گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). یزدان پرستی و دین بهی . دین یزدان پرستی . (ناظم الاطباء)
: بیآموز آئین دین بهی
که بی دین نه خوبست شاهنشهی .
دقیقی .
پذیرفت پاکیزه دین بهی
نهان گشت بیدادی و بیرهی .
فردوسی .
زن و خواسته باید اندر میان
چو دین بهی را نخواهی زیان .
فردوسی .