اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی آبی

نویسه گردانی: BY ʼABY
بی آبی . (حامص مرکب ) خشکی و خشکسالی : در ولایت نسف بی آبی شد همه ٔ زراعات خراب شد. (انیس الطالبین بخاری ). || بی رونقی و بی طراوتی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
قلم در حرف کش بی آبیم را
شفیع آرم بتو بی خوابیم را.

نظامی .


|| بی آبرویی :
چند بی آبی نمایی تا مگر
کرده های ما بچاهی افکنی .

عمادی شهریاری .


|| تشنگی :
برون آمد از زیر ابر آفتاب
ز بی آبی اندام خسرو در آب .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
آ بی بی.[a bi bi]. مادر مادر بزرگ. در منطقه بنادکوک یزد تلفظ می شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.