اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی آنکه

نویسه گردانی: BY ʼANKH
بی آنکه . [ ک ِ ] (حرف ربط مرکب ) بدون :
ماه سه شبه از بر گردن بنگارند
از غالیه بی آنکه همی غالیه دارند.

منوچهری .


تا مقرر گردد که بی آنکه خونی ریخته آید این کارها قرار گرفت . (تاریخ بیهقی ).
چشمم بزبان حال گوید
بی آنکه به اختیار گویم .

سعدی .


سخن عشق تو بی آنکه برآید بزبانم
رنگ رخسار خبر می دهد از سر نهانم .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.