اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی بی

نویسه گردانی: BY BY
بی بی . (اِ) زن نیکو و خاتون خانه را گویند.(برهان ). اشکاسمی «بی بی » ۞ ، طبری «بی بی » ۞ ... اصلاً از ترکی شرقی است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). زن نیکو و کدبانوی خانه . (آنندراج ) (انجمن آرا). خاتون . (منتهی الارب ). زن نیکو. (اوبهی ). خانم . خاتون . خدیش بانو. کدبانو. بیگم . سیده آغا. ستی . (یادداشت بخط مؤلف ):
با زنش گفت خواجه کی بی بی
دل بر این نه که در جهان کیبی .

هاتفی .


شیوه ٔ اهل زمانه پیشه کن بگزین غلام
در حضر خاتون و بی بی در سفر اسفندیار.

انوری (از آنندراج ).


|| مادربزرگ . مادر مادریا مادر پدر. جده . (فرهنگ فارسی معین ). || بزر. تخم نوغان . (یادداشت بخط مؤلف ). || صورتی از صور ورق قمار. ورقی از قمار که بر آن صورت زنی منقوش است . (یادداشت بخط مؤلف ). در بازی ورق (گنجفه )، ورقی است که صورت زن (ملکه ) بر آن منقوش است . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بی چک و چانه . [ چ َ ک ُ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) یک کلام . بی چانه . رجوع به بی چانه شود. (یادداشت بخط مؤلف ).
بی چون و چرا. [ ن ُ چ ِ ] (ترکیب عطفی ، ق مرکب ) بی اندک مخالفت . (یادداشت مؤلف ). بی چون و چراتسلیم شد. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به بی ...
بی کم و کاست . [ ک َ م ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بی نقصان یعنی کامل و متمم . (آنندراج ).
بی گرفت و گیر. [ گ ِ رِ ت ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بی مزاحمت . بی پرس و جو. فارغ از بگیر و ببند.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
محمود بی‌جن‌خان (متولد ۱۳۳۷ در آبادان)، زبان‌شناس ایرانی و استاد و مدیر گروه زبان‌شناسی دانشگاه تهران است.[۱] او پایه‌گذار اولین آزمایشگاه مجهز زبان‌ش...
بی گفت و شنود. [ گ ُ ت ُ ش ُ / ش ِ / ش َ ] (ق مرکب ) (از: بی + گفت + و + شنود) بدون گفتن و شنودن . بدون مباحثه و جر و بحث . بطور قطع. و رجوع ...
بی نام و نشان . [ م ُ ن ِ ] (ص مرکب ) که نام و صفت او ندانند. (یادداشت مؤلف ) : نابردن نام و نادادن نشان آن بی نام و نشان اولی و بهتر ...
بی هول و تکان . [ هََ / هُو ل ُ ت َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بی ترس و از جای بدر رفتن . بی بیم و از جای بشدن . رجوع به هول و نیز رجوع به تکا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۵ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.