گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی جان گشتن نویسه گردانی: BY JAN GŠTN بی جان گشتن . [ گ َ ت َ ](مص مرکب ) مردن . زندگی را از دست دادن : از آن ساعت که شیرین گشت بی جان ز آب چشمه ها برخاست طوفان .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود