اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی جفت

نویسه گردانی: BY JFT
بی جفت . [ ج ُ ] (ص مرکب ) بی عدل . بی نظیر. بی مثل . بی مانند :
فرستاده را موبد شاه گفت
که ای مرد هشیار بی یار و جفت .

فردوسی .


چو برداشت از آن دوکدان پنبه گفت
بنام خداوند بی یار و جفت .

فردوسی .


در لئیمان به طبع ممتازی
در خسیسان به فعل بی جفتی .

علی قرط اندکانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.