بی چون
نویسه گردانی:
BY CWN
بی چون . (ص مرکب ) بی نظیر و بی مانند. (آنندراج ). بی مثال و بی نظیر و بی شبیه . (ناظم الاطباء). بی مانند و بی نظیر. (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
بیچون . (اِخ ) نامی از نام های حق سبحانه و تعالی . (آنندراج ). خدای تعالی . (فرهنگ فارسی معین ). آنکه از وی تفسیر نتوان کرد و نعتش نتوان نم...
بیچون بالا. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان والانجرد است که در شهرستان بروجرد واقع است و 216 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
بی چون و چرا. [ ن ُ چ ِ ] (ترکیب عطفی ، ق مرکب ) بی اندک مخالفت . (یادداشت مؤلف ). بی چون و چراتسلیم شد. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به بی ...
بیچون پائین . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان والانجرد که در شهرستان بروجرد واقع است و 208 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).