اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی حاجت

نویسه گردانی: BY ḤAJT
بی حاجت . [ ج َ] (ص مرکب ) آنکه احتیاج ندارد. بی نیاز :
ور تو خود از حجت بی حاجتی
نه بتو مر حجت را حاجت است .

ناصرخسرو.


بی حاجتم بفضل خداوند لاجرم
اندر جهان ز هر که بمن نیست حاجتش .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.