اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی حشمت

نویسه گردانی: BY ḤŠMT
بی حشمت . [ ح ِ م َ ] (ص مرکب ) بی ترس . بی واهمه . بی ملاحظه :
هر کسی را که مظلمتی است بباید آمد و بی حشمت سخن خویش گفت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 36). گفت به از این میخواهم بی حشمت نصیحت باید کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 61). تو مردی که جز راست نگویی و غیر صلاح نجویی در این کار چه بینی بی حشمت بازگوی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.