گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیخ کن نویسه گردانی: BYḴ KN بیخ کن . [ ک َ ](نف مرکب ) ریشه کن . (فرهنگ فارسی معین ) : مرد را ظلم بیخ کن باشدعدل و دادش حصار تن باشد.اوحدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود