اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیخ کنی

نویسه گردانی: BYḴ KNY
بیخ کنی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) استیصال یعنی از بیخ برآوردن . (آنندراج ). استیصال و از ریشه برکنی . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.