اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیداد کشیدن

نویسه گردانی: BYDʼD KŠYDN
بیداد کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب ) تحمل ظلم کردن . ستم کشیدن :
کمینه پایه ٔ من شاعری است خود بنگر
که چند گونه کشیدم ز دست او بیداد.

ظهیرالدین فاریابی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.